اقاجونیا و مامان جونیا
#پدر_بزرگ_مادر_بزرگ
دلم برای حرف زدن و خندیدن .
چایی خوردن باهاشون توی خونه یکاهگلی قدیمیشون توی قلعه ی روستامون تنگ شده
خوب روز هایی که باهاشون هستید رو به خاطر بسپارید .
که وقتی مثل من یادشون افتادین یه چیزی برای به تجدید خاطر_یاجلوی وحدانتون حداقل داشته باشید
خدا همه ی رفتگان خاک بیا مرزد
دلم براشون تنگ شده (قدرشون بدونید)
فرم در حال بارگذاری ...