#یک_روز_برفی چشماتون ببندید تصور کنید..
#یک_روز_برفی
چشماتون ببندید تصور کنید..
یک روز سرد برفی.یک کلبه ی چوبی که وقتی را میری صدای چوب میده .یه اجاق که توش پر از اتیشه .یه قوری با دوتا استکان کمر باریک ,پولکی,نقل .روی کرسی.
دلم میخواد یه برف حسابی
بباره برم حسابی چشمام از تصویر برف پرکنم .
تادیگه فقط تصور خیالی نباشه
نظر از: ستاره مشرقی [بازدید کننده]
فرم در حال بارگذاری ...
وایییی چه حالی میده