آرشیو برای: "بهمن 1395"
#بیانمی دانم تا بحال چند بار از کنارم رد شده.ولی میدانم که لیاقت درک حضورش را نداشتم که بی صدا ردشده وچه بی لیاقت تر من که بی خبر ازمن امده.او وظیفه ی خود میداند دیدار فرو مایه ای چون مرا. ولی یاری مرا بر خود چه میداند؟؟....با اینکه نمی فهمم حضورت را ول… بیشتر »
#یک_روز_برفیچشماتون ببندید تصور کنید..یک روز سرد برفی.یک کلبه ی چوبی که وقتی را میری صدای چوب میده .یه اجاق که توش پر از اتیشه .یه قوری با دوتا استکان کمر باریک ,پولکی,نقل .روی کرسی.دلم میخواد یه برف حسلبی بیشتر »
#کربلامنم دلم میخواد برم دعاکنید منم برم بیشتر »
#پدر_بزرگ_مادر_بزرگدلم برای حرف زدن و خندیدن .چایی خوردن باهاشون توی خونه یکاهگلی قدیمیشون توی قلعه ی روستامون تنگ شده خوب روز هایی که باهاشون هستید رو به خاطر بسپارید .که وقتی مثل من یادشون افتادین یه چیزی برای به تجدید خاطر_یاجلوی وحدانتون حداقل داشت… بیشتر »
برای شادی همه ی شهدا صلوات بیشتر »